تبسم تنهایی

بنام تک دانشجوی دانشگاه عشق

تبسم تنهایی

بنام تک دانشجوی دانشگاه عشق

بوسه مجنون

پای سگ بوسید مجنون
خلق گفتندش چه بود،
گفت این سگ گاهگاهی
کوی لیلی رفته بود

 

اجازه خدا؟؟میشه من ورقه مو بدم؟میدونم وقت امتحان تموم نشده 

،ولی من دیگه خسته شدم...

خزان عشق

یک شبى مجنون نمازش را شکست   بی وضودرکوچه ى  لیلانشست.عشق،آن شب مست مستش کرده بود...فارغ از جام الستش کرده بود..!گفت یارب از  چه خوارم کرده اى
برصلیب عشق دارم کرده اى...خسته ام زین عشق دل خونم نکن..من که مجنونم، تومجنونم نکن...
مرداین بازیچه دیگر نیستم...این تو و لیلاى تو...من   نیستم !!گفت اى دیوانه،لیلایت منم...
در رگت پنهان و پیدایت منم...
سالها با جورلیلا ساختى...من کنارت بودم ونشناختى...