تبسم تنهایی

بنام تک دانشجوی دانشگاه عشق

تبسم تنهایی

بنام تک دانشجوی دانشگاه عشق

صداقت

گفتم دوستت دارم ، چه صادقانه پذیرفتی ، چه فریبنده آغوشم برایت باز شد ، چه ابلهانه با تو خوش بودم ، چه کودکانه همه چیزم شدی ، چه زود نیازمندت شدم ، چه حقیرانه به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی ، چه ناجوانمردنه وازه غریب خداحافظ به میان آمد ، چه بی رحمانه و من سوختم ، چه عاشقانه ولی هنوز هم دوستت دارم غریبه...

پرسیدبه خاطرکی زنده هستی؟


*پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است .

بوسه مجنون

پای سگ بوسید مجنون
خلق گفتندش چه بود،
گفت این سگ گاهگاهی
کوی لیلی رفته بود

 

اجازه خدا؟؟میشه من ورقه مو بدم؟میدونم وقت امتحان تموم نشده 

،ولی من دیگه خسته شدم...

خزان عشق

یک شبى مجنون نمازش را شکست   بی وضودرکوچه ى  لیلانشست.عشق،آن شب مست مستش کرده بود...فارغ از جام الستش کرده بود..!گفت یارب از  چه خوارم کرده اى
برصلیب عشق دارم کرده اى...خسته ام زین عشق دل خونم نکن..من که مجنونم، تومجنونم نکن...
مرداین بازیچه دیگر نیستم...این تو و لیلاى تو...من   نیستم !!گفت اى دیوانه،لیلایت منم...
در رگت پنهان و پیدایت منم...
سالها با جورلیلا ساختى...من کنارت بودم ونشناختى...